721.

ساخت وبلاگ
نمی دانم چه بنویسم فقط دلم میخواهد که بنویسم.این روزها کمی ابهام و استرس روی زندگی ام سایه انداخته است.نمی دانم قرار است چه بشود اما دلم میخواهد زودتر روزهای خوب برسند.روزهایی که من و ماه به آرزوهایمان رسیده باشیم حداقل به بخشی از آن ها.رابطه ام را با چری هم کم کرده ام. من آدم این نوع دوستی ها نیستم. راستش زیادی روی اعصابم است.پر از حرفم اما نمی دانم چه بگویم.+ این روزها یک اتفاق خوب هم داشت و آن اندکی افزایش حقوقم بود. همان مقدار کم هم برای من کارگشا است. 721....ادامه مطلب
ما را در سایت 721. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 2 تاريخ : دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 ساعت: 16:19

من می‌خواهم بدانم که راستی راستی زندگی یعنی اینکه توی یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ، یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا می‌شود زندگی کرد؟

« صمد بهرنگی،ماهی سیاه کوچولو »

721....
ما را در سایت 721. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 2 تاريخ : دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 ساعت: 16:19

چقدر از آن زن (تکه) بدم می آید... حتی از شنیدن صدایش متنفرم. + چقدر خوب است که دیگر جلوی چشمم نیست. 721....
ما را در سایت 721. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 9 ارديبهشت 1403 ساعت: 16:20

من می‌خواهم بدانم که راستی راستی زندگی یعنی اینکه توی یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ، یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا می‌شود زندگی کرد؟

« صمد بهرنگی،ماهی سیاه کوچولو »

721....
ما را در سایت 721. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 3 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 14:30

نمی دانم با این حجم از استرس چه باید بکنم.

احساس میکنم هر چه که ساخته بودیم به یک باره روی سرمان آوار شده است.

تمام آینده مان مبهم تر از قبل شده است و استرس مثل یک کوه عظیم روی قلبم سوار شده است و نفس هایم سنگین است.

721....
ما را در سایت 721. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 4 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 14:30

کاش کسی بود که میتوانستم با او درد دل کنم...

با هیچکدام از افراد نزدیکم نمیتوانم حرف بزنم نمیخواهم آنها هم استرس بگیرند.

چری هم که دیگر برایم جایگاه سابق را ندارد و حوصله اش را هم ندارم.

الان لابد ماه هم همین حال را دارد.

کاش این روزهای سیاه و پر از ابهام بگذرند و روزهای خوب بیایند.

روزهایی که این نوشته ها را بخوانم و بگویم دیدی همه چیز به خیر گذشت؟ دیدی موفق شدید؟

721....
ما را در سایت 721. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 3 تاريخ : يکشنبه 26 فروردين 1403 ساعت: 14:30

من می‌خواهم بدانم که راستی راستی زندگی یعنی اینکه توی یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ، یا اینکه طور دیگری هم توی دنیا می‌شود زندگی کرد؟

« صمد بهرنگی،ماهی سیاه کوچولو »

721....
ما را در سایت 721. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 50 تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1402 ساعت: 14:24

از آدمها نترس ماهی... کمی جرأت به خرج بده... خودت را پرت کن توی اقیانوس... نترس ماهی. 721....
ما را در سایت 721. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1402 ساعت: 14:24

بلاخره آن تکه رفت... به یکی از آرزوهایم رسیدم. باورم نمیشود. +یک بار ذهنی بزرگ حذف شد و فصل جدیدی از زندگی ام شروع شد. 721....
ما را در سایت 721. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1402 ساعت: 14:24

دل ماهی هم گرفته بود و هم شکسته بود... ماه برای ماهی دیگر آن ماه نبود... ماهی آهی کشید و باله هایش را تکان داد تصویر ماه در آب برکه کوچک لرزید ماه برای ماهی مثل تصویرش در آب متزلزل شده بود... ماه از چشم ماهی افتاده بود. همه چیز برای ماهی تمام شده بود... نه یکهو... ریز ریز... و حالا دیگر تمام شده بود. ماهی خواست خودش را از ماه دور کند... به عمق آب برکه فرو رفت و خودش را زیر تخت سنگ کوچک محبوبش پنهان کرد... 721....
ما را در سایت 721. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1mahi1992d بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1402 ساعت: 12:26